به نام خدا
یکی از باورهای شیعهِ امامیه که به غلط مورد اعتراض دیگر فرقه ها قرار می گیرد، بداء است؛ چرا که تصور می شود، مقصود از آن «ظهور بعد الخفاء» است، در حالی که شیعه بداء را به معنی «ابداء» می داند؛ نه آشکار شدن امری بر خداوند، [1] به این معنا که خداوند مقصود حقیقی خود را آشکار کرد، ولی مردم تصور دیگری داشتند. مانند تغییر قبله، ذبح اسماعیل (ع) و رفع عذاب از قوم یونس(ع) که خداوند متعال ابتدا از موضوع تغییر قبله، امتحانی بودن ذبح و رفع عذاب به دلیل توبهِ قوم یونس(ع) خبر نداد، بلکه به جهت برخی مصلحت ها، پس از مدتی حقیقت را آشکار کرد. بنابراین «بداء» نزد غیر شیعه نیز مورد قبول است و سوء استفادهِ برخی از آن، باعث شده است که شیعه نیز متهم شود. [2].
بر اساس برخی روایت ها، در موضوع علایم ظهور نیز احتمال بداء وجود دارد. کلینی در باب البداء از امام صادق(ع) نقل می کند:
«خداوند دو گونه علم دارد؛ یکی علم پنهان و مخزون که غیر او کسی نمی داند و از آن بداء به وجود میآید و دوم علمی که به فرشتگان و پیامبران خود داده و ما از آن آگاهیم.» [3] .
آیا ممکن است که دانش امامان دربارهِ نشانه های ظهور، از این نوع باشد؟ یعنی از نوعی که بداء در آن روشن نشده است. در تفسیر آیهِ «قضی اجلا ً و اجل مسمی عنده» (انعام: 2) به نقل از امام باقر(ع) آمده است که مراد اجل حتمی و اجل موقوف است. [4] در روایت های علایم ظهور نیز به این دو گونه اشاره شده و از آن ها استفاده می شود که نشانه های حتمی - چنان که از نامش پیداست - به طور حتم، رخ خواهد داد، ولی علایم موقوفه، ممکن است تغییر کند. [5] چنان که امام باقر(ع) در ادامه همان حدیث کافی که نعمانی آورده است، درباره موقوف فرمود:
«آن چیزی است که در آن خواست الهی دخالت دارد.» [6] .
یعنی ممکن است به مشیت خداوند تغییر کند. باید توجه داشت بیشترعلامت های ظهور که در روایت ها از جمله نمونه های حتمی، شمرده نشده اند، به قرینهِ مقابله، جزو موقوفاتند و در آن ها احتمال بداء وجود دارد.
با این همه، در روایتی از امام نهم(ع)، در نشانه های حتمی نیز، وجود بداء احتمال داده شده است. نعمانی به نقل از ابوهاشم جعفری می گوید:
«در حضور ابوجعفر الجواد(ع) از سفیانی و حتمی بودن آن در روایت ها، سخن به میان آمد. پرسیدم: آیا در امر حتمی هم بداء پیش می آید؟ فرمود: آری، گفتم که می ترسم دربارهِ قائم(ع) هم بداء پیش می آید. فرمود: قائم وعدهِ الهی است و در آن تخلف نمی شود». [7] .
منابع :
[1] دربارهِ جایگاه و اهمیت بداء و این که بداء با علم الهی منافاتی ندارد، نک: الکافی، ج 1، صص 146 - 149.
[2] برای اطلاع بیش تر نک: غالیان، ص 277.
[3] الکافی، ج 1، ص 147.
[4] همان.
[5] دربارهِ این روایت ها، نک: بحار، ج 52، ص 249.
[6] الغیبه نعمانی، ح 5، باب 18، ص 312.
[7] همان، ح 10، باب 18، ص 315.