به نام خدا
رهبر فقید انقلاب اسلامی در یکی از بیانات خود برداشتهای متفاوتی را که از موضوع «انتظار فرج» شده است دسته بندی شده و به شرح زیر مورد نقد و بررسی قرار می دهند:
1. اولین دیدگاه در باب موضوع «انتظار فرج»، که حضرت امام به طرح آن می پردزد، دیدگاه کسانی است که تکلیف مردم در زمان غیبت را تنها دعا برای تعجیل فرج حضرت حجت، علیه السلام، می دانند:
بعضی ها انتظار فرج را به این می دانند که در مسجد، در حسینیه و در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان، علیه السلام، را از خدا بخواهند. اینها مردم صالحی هستند که یک همچو اعتقادی دارند بلکه بعضی از آنها را که من سابقا می شناختم بسیار مرد صالحی بود، یک اسبی هم خریده بود، یک شمشیری هم داشت و منتظر حضرت صاحب، علیه السلام، بود. اینها به تکالیف شرعی خودشان هم عمل می کردند و نهی از منکر هم می کردند و امر به معروف هم می کردند، لکن همین، دیگر غیر از این کاری ازشان نمی آمد و فکر این مهم که یک کاری بکنند نبودند. [1] .
2. دیدگاه دومی که حضرت امام بدان اشاره می کند بسیار شبیه به دیدگاه اول است با این تفاوت که دردیدگاه دوم به طور کلی وظیفه ای که هر فرد مسلمان نسبت به جامعه خود دارد به فراموشی سپرده شده و حتی از امر به معروف و نهی از منکر هم غفلت شده است:
یک دسته دیگری بودند که انتظار فرج را می گفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه می گذرد، بر ملتها چه می گذرد، بر ملت ما چه می گذرد، به این چیزها ما کار نداشته باشیم، ماتکلیفهای خودمان را عمل می کنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند ان شاء الله درست می کنند. دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آن چه در دنیا می گذرد یا در مملکت خودمان می گذرد نداشته باشیم. اینها هم یک دسته ای، مردمی بودند که صالح بودند. [2] .
امام راحل، قدس سره، در ادامه بیاناتشان به نقد و بررسی دو دیدگاه یاد شده پرداخته و می فرماید:
ما اگر دستمان می رسید قدرت داشتیم باید برویم تمام ظلمها و جورها را از عالم برداریم، تکلیف شرعی ماست منتها ما نمی توانیم، این که هست این است که حضرت عالم را پر می کند از عدالت، نه شما دست بردارید از این تکلیف، نه این که شما دیگر تکلیف ندارید. [3] .
3. سومین برداشت از مفهوم انتظار فرج، که در بیانات حضرت امام بدان اشاره شده است، برداشت کسانی است که به استناد روایاتی که در آنها آمده است حضرت قائم، ارواحناله الفداء، زمانی ظهور می کند که دنیا پر از فساد و تباهی شده باشد، می گویند ما نباید در زمان غیبت با انحرافها و مفاسدی که در جامعه وجود دارد کاری داشته باشیم، بلکه باید جامعه را به حال خود بگذاریم تا به خودی خود زمینه ظهور حضرت فراهم شود:
یک دسته ای می گفتند که خوب! باید عالم پر معصیت بشود تا حضرت بیاید. ما باید نهی از منکر نکنیم، امر به معروف هم نکنیم تا مردم هر کاری می خواهند بکنند، گناهان زیاد بشود که فرج نزدیک بشود. [4] .
4. دیدگاه چهارم به شکلی افراطی تر همان برداشت گروه سوم را مطرح ساخته و معتقد است که ما نه تنها نباید جلوی معاصی و گناهانی که درجامعه وجود دارد بگیریم بلکه باید به آن دامن هم بزنیم تا زمینه ظهور حضرت حجت، علیه السلام، هر چه بیشتر فراهم شود:
یک دسته ای ازاین بالاتر بودند می گفتند باید دامن زد به گناهان، دعوت کرد مردم را به گناه تا دنیا پر از جور و ظلم شود و حضرت، علیه السلام، تشریف بیاورند. این هم یک دسته ای بودند که البته در بین این دسته منحرفهایی هم بودند، اشخاص ساده لوح هم بودند، منحرفهایی هم بودند که برای مقاصدی به این دامن می زند. [5] .
حضرت امام، قدس سره، دو دیدگاه اخیر را به شدت مورد انتقاد قرار داده و در ادامه سخنانشان می فرمایند:
یعنی خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن نیست این معن که ما دیگر معصیت بکنیم تا حضرت صاحب بیاید! حضرت صاحب که تشریف می آورند برای چه می آیند؟ برای این که گسترش دهند عدالت را، برای این که حکومت را تقویت کنند، برای این که فساد را از بین ببرند. ما بر خلاف آیات شریفه قرآن دست از نهی از منکر برداریم، دست از امربه معروف برداریم و توسعه بدهیم گناهان را برای این که حضرت بیایند. حضرت بیایند چه می کنند؟ حضرت می آیند می خواهند همین کارها را بکنند. الان دیگر ما هیچ تکلیفی نداریم؟ دیگر بشر تکلیفی ندارد بلکه تکلیفش ین است که دعوت کند مردم را به فساد!؟ به حسب رای این جمعیت که بعضیهایشان بازیگرندو بعضیشان نادن، این است که ما باید بنشینیم دعا کنیم به صدام هرکسی نفرین به صدم کند خلاف امر کرده است، برای این که حضرت دیر می آیند... ما باید دعاگوی آمریکا باشیم و دعا گوی شوروی باشیم. و دعاگوی اذنابشان از قبیل صدام باشیم و امثال اینها تا این که اینها عالم را پرکنند از جور و ظلم و حضرت تشریف بیاورند! بعد حضرت تشریف بیاورند چه کنند؟ حضرت بیایند که ظلم و جور را بردارند، همان کاری که ما می کنیم و ما دعا می کنیم که ظلم و جور باشد، حضرت می خواهند همین را برش دارند. [6] .
5. آخرین دیدگاهی که حضرت امام، قدس سره، در بیانات خود بدان می پردازند دیدگاه کسانی است که هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت را خلاف شرع دانسته و عقیده دارند که این عمل با نصوص روایات مغایر است:
یک دسته دیگری بودند که می گفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است. آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر علمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن علم، علم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات که هرکس علم بلند کند، علم مهدی به عنوان مهدویت بلند کند. حالا ما فرض می کنیم که یک همچو روایاتی باشد، آیا معنایش این است که ما تکلیفمان دیگر ساقط است؟ [7] .
ایشان در ادامه کلامشان نتایج چنین دیدگاهی را بررسی کرده و می فرمایند:
این که می گوید حکومت لازم نیست معنایش این است که هرج و مرج باشد. اگر یک سال حکومت در یک مملکتی نباشد، نظام در یک مملکتی نباشد، آن طور فساد پر میکند مملکت را که آن طرفش پیدا نیست. آن که می گوید حکومت نباشد معنایش این است که هرج و مرج بشود، همه هم را بکشند، همه به هم ظلم کنند برای این که حضرت بیاید، حضرت بیاید چه کند؟ برای این که رفع کند این را. این یک آدم اگر سفیه نباشد، اگر مغرض نباشد، اگر دست سیاستی این کار را نکرده باشد که بازی بدهد ماها را که ما کار به آن ها نداشته باشیم، آنها بیایند هرکاری بخواهند انجام بدهند، این باید خیلی آدم نفهمی باشد. [8] .
و در ادامه نیزاضافه می کنند که:
اینهایی که می گویند که هر علمی بلند بشود... خیال کردند که هر حکومتی باشد این برخلاف انتظار فرج است، اینها نمی فهمند چی دارند می گویند. اینها تزریق کردند بهشان که این حرفها را بزنند، نمی دانند دارند چی چی می گویند، حکومت نبودن یعنی اینکه همه مردم به جان هم بریزند، بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار بکنند. ما اگر فرض می کردیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می زدیم برای اینکه خلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر را بگوید نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایت قابل عمل نیست. و این نفهم ها نمی دانند دارند چی می گویند. [9] .
حضرت امام، در پایان بررسی دیدگاههای یاد شده، دیدگاه خود در باب مفهوم انتظار فرج را به صراحت مطرح کرده و می فرمایند:
البته این پرکردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی توانیم بکنیم. اگر می توانستیم می کردیم اما چون نمی توانیم بکنیم ایشان باید بیایند. الان عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم. اما نمی توانیم بکنیم، چون نمی توانیم باید او بیاید تا بکند، اما باید فراهم کنیم کار را، فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت، علیه السلام. [10] .
فرمایش امام راحل یادآور این حدیث نبوی است که:
یخرج ناس من المشرق فیوطئون للمهدی؛ یعنی سلطانه.
مردمی از مشرق زمین به پا می خیزند و زمینه را برای برپایی حکومت مهدی آماده می سازند. [11]
آری انتظار در قاموس امام خمینی، قدس سره، مفهومی جز آمادگی فردی و اجتماعی برای برپایی دولت کریمه حضرت ولی عصر، ارواحناله الفداء، ندارد و این همان است که در فرهنگ شیعی بدان اشاره شده و در روایات معصومین، علیهم السلام، از آن سخن به میان آمده است.
این جاست که هر پژوهشگر منصفی بر نقش عظیم حضرت امام در احیای اندیشه انتظار اذعان نموده و اقرار خواهد کرد که هیچ حکومتی در طول قرون گذشته به اندازه حرکت رهایی بخش امام راحل در زمینه سازی ظهور حضرت حجت، علیه السلام، تاثیرنداشته است.
به امید روزی که فجر انقلاب اسلامی به صبح روشن انقلاب جهانی حضرت مهدی، علیه السلام، متصل شود و چشمهای ناقابل ما به جمال بی مثال آن پیک خجسته پی روشن گردد، ان شاء الله.
منابع:
[1] صحیفه نور (مجموعه رهنمودهای امام خمینی 1)، ج 20، ص 196.
[2] همان، ج 20، ص 196.
[3] همان، ص 197.
[4] همان، ص 196.
[5] همان، ص 197 - 196.
[6] همان، ص 197.
[7] همان، ص 197.
[8] همان، ص 197.
[9] همان، ص 198.
[10] همان، ص 198.
[11] الصافی الگلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، علیه السلام، ص 304.